بازگشت
قبور شهدا
نو شته نذ یر ظفر نو شته نذ یر ظفر

آیداز قبر شهیدان وطن

نا له های جانگداز مرد و زن

کای وطنداران به پیمان شما

جان سپردیم بهر ارمان شما

تا شما با عزت و با افتخار

زنده با شید در روند روزگار

خون ما آبی به استقلال داد

 تا شما را عزت و اقبال داد

 ما گذ شتیم از زن و فر زند خویش

تا گر فتیم راه آزادی به پیش

از برای عدل و انصاف و وفا

 پنجه مرگ کشت ما را از قفا

از برای محو نقش پای غیر

دشت ها و کوه ها کردیم سیر

تا کشیدیم اجنبی را از وطن

از سر شادی بپاه کردیم اتن

یوغ ها از بهر گاو بگذاشتیم

 تخم حریت به میهن کاشتیم

قطع کردیم پای خصمان فرنگ

زین وطن؛ زین خاک؛ بی غش بیدرنگ

لیک از جور زمان و جور یار

میخلد در دیده ام انبوه خار

بوی خصم در استخوانم  می رسد

آتشی در روح و جانم میرسد

دشمن دیر ینه ام مستی کنان

یک هزار اسرار دارد در نهان

پیش قبرم پاسبانی میکند

پیش لوح ام شاد مانی میکند

خیره خیره میکند گا هی نظر

بر لوای قبر من شام و سحر

می زند شا ید سخن با خویشتن

کای غریب خفته در خاک وطن)

روزی با جدم تو میکردی جدال

سر بکن با لا ببین ما ضی  و حال

ما کنون پیو سته مهمانت شدیم

هم عزیزو هم نگهبانت شدیم

آتشی کین در وجودت داشتی

با عزیزان، ما نمودیم آشتی

ما کنون همرزم یکدیگر شدیم

هم رفیق و یارو هم یاور شدیم

مجلس و گفتار ما یکجا بود

حمله و  هم پیکار ما یکجا بود

میکنیم یکجا عملیات و نبرد

دیده یی روزی تو هم این سوز و درد

 تو بخاک خویش قر بانی شدی

خوش به حا لت مرد میدانی شدی

ما برای جنگ طالب آمدیم

اندرین اند یشه غا لب آمدیم

جمله با ما قول یاری داده اند

افسرو سر باز کاری داده اند

گر چه ما کردیم طرح طالبان

در نخست؛ اما پشیمانیم ؛ آن

لیک این طالب تمرد کار بود

قا تل و آدمشو غدار بود          

راز های ما به هر جا برده اند

پول ما را با عرب ها خورده اند

هست طالب دشمن لوح و قلم

دشمن بینش بود در هرقدم)

منفعل من زین سخن ها میشوم

آب از خجلت سراپا میشوم

یاد دارم روز سنگر رفتنم

از شعارت عشق آمد در تنم

غیر تم تا کهکشان ها سر کشید

اشک در چشمان من بستر کشید

وعده هایت قوتم را بیش کرد

حرف هایت جان ودل را ریش کرد

من به قربانگاه آرمان آمدم

با تو در این عهد و پیمان آمدم

من گذ شتم از سر و از جان خویش

در ره آرمان  با ایمان خویش

لیک میبینم ترا با دشمنان

دوستی داری بفر مان زمان

خوش بحالت عیش و عشرت میکنی

زیر پا آیین غیرت میکنی

 


October 26th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بازگشت
شعر،ادب و عرفان